اداره ی دارایی ایران ، چنگ در گلوی ضعیفان

+ ۱۴۰۴/۲/۵ | ۱۸:۰۵ | machopicho

نمی دونم هیچ وقت سر و کارتون به اداره ی دارایی افتاده یا نه ؟

نمی دونم افرادی که شخص حقیقی هستند ، به اندازه ی شخص حقوقی مجبورن برن اداره ی دارایی یا نه ؟

ولی من چون شرکت دارم و شخص حقوقی به حساب میام ، باید برم اداره ی دارایی و به نظر خودم خیلی رو مخ هست و خیلی دنگ و فنگ داره .

اول اردیبهشت یک ابلاغیه برام پیامک شد .

رفتم سایت اداره ی دارایی ببینم چیه ؟ وارد شدم . می خواستم پرینتش رو بگیرم که دیدم ، وقتی روی دکمه ی پرینت می زنی ، برگ سفید میاد . چند بار امتحان کردم . در مرورگرهای مختلف امتحان کردم . دیدم نمیشه . خروج زدم .

دوباره وارد سایت اداره دارایی شدم و دیدم که اصلا اون ابلاغ ، غیب شده . دوباره اینور اونور هر کاری کردم پیدا نشد .

دوباره چند ساعت بعدش تلاش کردم ، دیدم نشد .

تو ابلاغشم نوشته بود که برگ اجرائیه و نمی دونم اگر ظرف ده روز بدهی تو ندی نسبت به توقیف اموال اقدام می کنیم و خلاصه دیدم توپشون حسابی پُر هست .

آخرش صبح بلند شدم و جوری که از برگ ابلاغ یادم مونده بود ، نوشته بود بدهی ارزش افزوده فصل سوم سال 1395 ، صبح رفتم سر زونکن مالیاتی خودم و پوشه سال 1395 را پیدا کردم و رفتم اداره ی دارایی .

رسیدم اداره ی دارایی دیدم غلغله هست . فوج فوج آدم میان و میگن ما تسویه کرده بودیم ، اینا چیه دوباره آوردید ؟

خلاصه نوبت من شد . دیدم کارمند اداره دارایی یک برگ درخواست بخشودگی دست ما داد که توش درخواست بخشودگی سال 95 و 94 بود . پیش خودمون گفتیم اوضاع بیخ پیدا کرد ! سال 95 ش کم بود ، سال 94 هم اضافه شد !

خلاصه ، گفتم جناب ببین من پرداختی هام رو دارم . اینا رو نگاه کن . گفت : می دونم . حالا برو پیش رئیس .

خلاصه رفتیم پیش رئیس . گفتم جناب رئیس ما قبلا اینا رو پرداخت کردیم . گفت : سال 1402 پرداخت کردی جریمه ارزش افزوده رو . باید همون سال 95 پرداخت می کردی .

سال 94 هم که مدرکی نداری .

خلاصه می خواست تخفیف بده . ما هم عجز و ناله می کردیم که تو رو خدا بیشتر تخفیف بدید . فکر کنم اولش زده بود ، 75 درصد تخفیف ، بعدش کرد ، 85 درصد تخفیف .

خلاصه رفتیم پیش همون کارمند .

دوباره شروع کرد به حساب کتاب کرد و گفت که ، سال 1395 بدهی نداری . اما سال 1394 بدهی داری .

گفتم خب ببین باید چه کار کنم ؟ حساب کتاب کرد و بعد یک فیش به دست ما داد ، گفت برو پرداخت کن .

واقعیت ،من تو این فاصله به یکی همکارها زنگ زدم ، گفتم اینجوری شده ، بهم گفت : پرداخت نکن . برو ببین هیچی پیدا می کنی که قبلا پرداخت کرده باشی .

خلاصه دیگه برگشتم دفتر .

عصرش اومدم دوباره زونکن مالیاتی رو بررسی کردم و پوشه سال 1394 رو هم پیدا کردم و دیدم همه ی چیزاشو از جمله جریمه هاش رو پرداخت کردم .

اینجا بود که یک فحش ناموسی آبدار نثار کل اداری دارایی کردم .

دوباره فردا صبح ش مجبور شدم برم اداره ی دارایی . رفتم پرونده سال 1394 رو بهشون نشون دادم . کارمند اداره ی دارایی بهم گفت که : این پرداختی رو اون موقع به هر دلیلی ثبت نکردن .

گفتم دلیل دیگه ای نداره جز سر به هوا بودن و محترم نبودن حق و حقوق مردم از نظر شما .

خلاصه گفت که بدهی نداری و فیش رو ازم گرفت و پاره کرد .

ما دیدیم که این خیلی بی وجدانی شد که دو روز ما رو سر کار گذاشتن و کلی حرص  و جوش توقیف اموال نداشته امون رو خوردیم .

گفتیم بریم سر معاونت اداره ی دارایی قضیه رو بهش بگیم .

خلاصه رفتم بهش ماجرا رو گفتم . خیلی راحت و خونسرد گفت : بله . منم خبر دارم . سال 94 و 95 ، سیستم جدید مالیاتی اومده بوده و حین انتقال از سیستم قدیمی به سیستم جدید ، این خطاها بوجود اومده و برخی پرداختی های مردم و نشون نمیده .

گفتم : حالا من جوون بودم و مدارکم رو کپی کرده بودم و همراهم داشتم ، فرض کن یک پیرمردی پیرزنی آدم قدیمی بی سوادی چیزی اینا که مدرکی از 10 سال پیش ندارن ، اینا چی ؟

گفت : بله . برخی هاشون دوبار هم پول میدن !

به همین راحتی اینجوری جواب ما رو داد .

حالا به شما توصیه می کنم که هر پرداختی دارید رو ازش عکس بگیرید . بعدش اینا رو روی سیستم نگهداری کنید . محض احتیاط یک فلش هم داشته باشید که اینا رو ذخیره کنید و ازشون نسخه ی کاغذی هم داشته باشید .

من خودم دقیقا همین کار رو می کنم . یعنی هم روی سیستم و هم روی فلش و هم نسخه ی کاغذی .

این اسناد رو تا ابد الدهر تا زمانی که دنیا برقرار است نسل اندر نسل نگهداری کنید وبه فرزندانتون جای این اسناد رو نشون بدید .

چون ممکنه ده بیست سال بعد از فوت شما ، اداره ی دارایی بیاد یقه ی وراث رو بگیره که مثلا 120 سال پیش بابای شما اینقدر بدهی به اداره ی دارایی داشته و بیا پرداخت کن وگرنه اموالتون رو توقیف می کنیم .

یک توصیه هم به کل سیستم مملکتی و اداره ی دارایی :

اگر راست  میگید برید دنبال امثال خاوری که کون و کلاهتون گذاشت و چند هزار میلیارد تومن پول این مملکت رو دزدید و خورد و یک آب هم روش خورد و نتونستید هم هیچ کاریش بکنید . وگرنه فشار دادن گلوی مظلوم که کاری نداره .

ایران در تسخیر افاغنه 3

+ ۱۴۰۴/۱/۲۵ | ۲۰:۴۶ | machopicho

جایی که ما زندگی می کنیم ، یک حالت باغ ویلا داره .

خیلی قدیم ها ، دکتر مهندس های قدیمی که هر کدومشون نام و نشون بزرگی برای خودشون داشتند ، اینجا ساکن شدن .

خانه های چند هزار متری با ساختمان های ویلایی بزرگ و استخرهای بزرگ .

بعد از چند کیلومتر که در کوچه جلو بروید ، هنوز باغ هایی را مشاهده می کنید که دارای درخت هستند و از طریق چاه ، آبیاری می شوند .

بعد از سفت گیری که راجع به افاغنه در زمستان سال 1403 انجام شد ، متاسفانه از اواخر سال 1403 و در امسال ، دوباره شاهد جولان افاغنه در کوچه و خیابان هستیم .

یک مدتی بود که زیاد در انظار عمومی ظاهر نمی شدن و سفت گیری بود و دستگیر می شدن .

متاسفانه خیلی از ایرانی ها رعایت نمی کنند .

مثلا یک خانمی هست که شوهرشون دکتر معروف و پولداری بودن و خانه ی بزرگی داشتند . شوهرشون به رحمت خدا رفتند و این خانم مسن ، رفته یک خانواده افغانی 12 نفره را آورده در باغ ویلای خود ساکن کرده و خودش رفته از ترس تنهایی در یک اپارتمان ساکن شده .

بچه های این افغانی انچنان در کوچه جولان می دهند که بیا و ببین .

همش در حال حرکت و جنب و جوش هستند . دنبال جمع آوری ضایعات و دنبال به دست اوردن خوراکی از خانه های متمول و بزرگ اطراف .

حتی در حوض های آبی که آب چاه برای آبیاری خانه باغ ها در ان جریان دارد ، مشغول آبتنی کردن هستند و خوشحال و خندان .

یک همسایه داریم که به افغانی ها زنگ می زند که بیایند و باقی مانده ی غذاهایشان را بگیرند و ببرند .

خب با این اوصاف ، انتظار دارید این افغانی ها ایران را ترک بکنند ؟ ترک بکنند کجا بروند ؟

اینجا نان و غذایشان به راه است . پوشاک تر و تمیز و آنچنان گران قیمتشان به راه هست . خوراکی هایی می خورند که من هرگز ندیدم . گردش و تفریحشان در باغ ها به راه هست .

به قول معروف : جِز اینجا و وِز اینجا ، کجا بعضِ اینجا ؟

ایرانی عزیز ، مگه ندیدی توصیه می کنند به سگ های ولگرد غذا ندید ؟ برای چی میگن غذا ندید ؟ برای این که سگ عادت می کنه و دیگه همش میاد توی منطقه و جمعیتشان زیاد میشه و همین ها مزاحم افراد محله میشن .

نمی خوام بگم افغانی ، سگ هست . فقط در مقام مثل گفتم .

خب وقتی شما بهترین غذاها بهترین پوشاک و بهترین مکان های زندگی و بهترین برخوردها را با این افغان ها داشته باشید ، حتی اگر بند از بند بدنشون جدا کنند ، حاضر نیستند به افغانستان برگردند .

فردا روزی همین افغان ها بر ما مسلط خواهند شد . ببینید من کی گفتم و هشدار دادم .

مردهایشان شغل های ایرانی ها را تصرف کرده اند و زنانشان و بچه هایشان از خدمات عمومی و رفاهی ایرانی ها برخوردارند .

ایرانی عزیز ، لطفا افغان ها را در خانه ی خود راه ندهید . لطفا غذا به افغان ها ندهید . شرایط را سخت کنید که افغان ها انگیزه ی برگشتن به وطن خود را داشته باشند .

از دولت ما که آبی گرم نمیشه . مگر این که خودمان به فکر خودمان و بچه هایمان باشیم .

 

هیچ حس خاصی نسبت به نوروز ندارم

+ ۱۴۰۴/۱/۱ | ۰۶:۲۲ | machopicho

چند تا پست آخر وبلاگ هایی که دنبال می کنم رو خوندم .

اغلبشون راجع به سالی که داره تموم میشه و تجربیاتشون و این که خوب یا بد بوده صحبت کردن .

من هیچ حس خاصی راجع به نوروز ندارم . هیچی . برای من مثل یک روز معمولی هست .

برام قابل درک نیست که چرا مردم سه شنبه شب آخر سال ، آتش بازی های خطرناک انجام میدن و کلی کشته و زخمی و نقص عضو به جا می مونه .

صحنه های رقص دختران و پسران در مراسم چهارشنبه سوری رو دیدم . برام جای سوال هست که به چه مناسبت می رقصند ؟ برای چی ؟ برام قابل درک نیست که یک انسان برای چی می رقصد ؟

کلا با خونه تکونی مخالفم . این هم برام قابل درک نیست که چرا باید در یک مدت محدود پدر خودت رو دربیاری کل خونه رو تمییز کنی .

مثلا شهری که ما هستیم ، وقتی حیاط رو آب و جارو میزنی و شیشه ها رو تمیز می کنی ، ممکنه فرداش یک توفان بیاد و همه چیز رو دوباره بهش گند بزنه . پس مگه آدم دیوونه است که اینقدر به خودش عذاب بده ؟

مسافرت رفتن در ایام نوروز رو هم هیچ وقت درک نکردم . چرا مردم در بدترین زمان سال از لحاظ شلوغی و خطرناک بودن جاده ها و همچنین متغییر ترین فصل سال ، میرن مسافرت .

نمی دونم . شاید من عادی نیستم و این کارهایی که مردم می کنند عادی هست .

به هر حال گفتم که این ها را اینجا بگم .

دوران کودکی ، زیاد یادم نیست که نوروز رو دوست داشتم یا نه .

دوران نوجوانی ، نوروز رو دوست داشتم . به خاطر تعطیلی مدرسه و آب و هوا .

دوران جوانی هم اغلب به خاطر همون آب و هوا ، نوروز رو دوست داشتم .

ولی الان هیچ حس خاصی ندارم .

continue

بازم صد رحمت به دزدهای سر گردنه

+ ۱۴۰۳/۱۲/۱۱ | ۰۶:۲۴ | machopicho

سلام

خب فیلم جر و بحث و دعوای بین ترامپ و جیدی ونس با زلنسکی رئیس جمهور دلقک اوکراین رو دیدید .

این هست نتیجه ی اعتماد به بیگانگان . نتیجه ی عدم تکیه به توان داخلی .

اوکراین که در سر سپردگی به آمریکا حرف اول رو می زد ، حالا رئیس جمهورش در اتاق بیضی کاخ سفید از طرف نزدیک ترین متحد خودش تحقیر شد .

چهره ی واقعی و بدون روتوش آمریکا رو دیدید . با وقاحت تمام می خوان ثروت یک ملت را بچاپند . اصلا انگار نه انگار که الان قرن 22 هست . جوری رفتار می کنند که چپاول گرهای دوران استعمار ، اینجور چپاول می کنند .

خاک بر سر اوکراین . به تحریک آمریکا وارد جنگ با اوکراین شد . این همه مردمش و جوون هاش کشته شدند . این همه شهرهاش با خاک یکسان شد . این همه منابعش به هدر داد ، آخرشم مجبوره بخشی از مملکتش رو به روسیه ببخشه و بخشی از ثروت خدادادیش که معادنش باشند رو به آمریکا ببخشه .

قطعا اروپا هم بعدا سهم خواهی کرد . 

اوکراین جِر خورد . جر و واجر شد . تکه پاره شد . تا سالیان سال ، دیگه اوکراینی وجود نخواهد داشت .

به نظر من اگر همون اوایل جنگ ، قسمتی از خاکش رو به روسیه می داد و سربازهای روس می اومدند به زن های اوکراینی تجاوز هم می کردند ، آبرومند تر از الان بود که خودش با دست خودش داره وطن فروشی به آمریکا می کنه .

اقلا اونجوری می گفتند توی جنگ ، وطنش رو از دست داده .

این درس عبرت بزرگی برای ماست .

آمریکا حتی اروپا را هم به اندازه ی سگ  حساب نکرد . دیگه چه برسه به کشورهای دیگه .

همین عرب ها رو ترامپ حسابی می چاپه . هنوز اول راه هستیم .

اینجاست که وقتی مقام معظم رهبری میگه با آمریکا مذاکره نمی کنیم ، متوجه میشیم که مذاکره با آمریکا ، یعنی تسلیم . آمریکا به چیزی کمتر از تسلیم و چپاول ملت ها ، راضی نیست .

اینجاست که وقتی مقام معظم رهبری می گفت : هزینه ی سازش با آمریکا بیشتر از هزینه ی مقاومت در برابر آمریکاست ، پی به درستی این حرف می بریم .

قدرت نه گفتن

+ ۱۴۰۳/۹/۱۲ | ۱۱:۰۵ | machopicho

سلام 

چند روز پیش می خواستم برم یکی از ادارات دولتی .

از چند مسیر میشه به اونجا رسید . یکی از مسیرها مقداری باید پیاده روی کنی و از یک مجموعه زمین های کشاورزی عبور کنی .

منم داشتم از این مسیر می رفتم . تقریبا وسط زمین های کشاورزی بودم و از راه باریکه ای که قدیم ها کنار جوی آب درست کرده بودند ، عبور می کردم . 

ناگهان دیدم یک موتوری داره بهم نزدیک میشه . یک کمی اومدم کنارتر راه تا موتوری عبور کنه . اما دیدم سرعتش رو کم کرد . یک پسر تقریبا بین 17 تا 19 ساله بود با موتور کهنه و لباس های کهنه .

بعد جلوم ایستاد و گفت : آقا میشه گوشیت رو بدی یک زنگ بزنم ؟

منم یک لحظه احساس خطر کردم . با صراحت و قاطعیت گفتم : نَه .

اونم یک مقدار صورتش رو درهم کشید و بعد رفت .

پیش خودم گفتم ، مطمئنم این پسره می خواست موبایلم رو بگیره و با توجه به این که اصلا از روی موتورش هم پیاده نشده بود و موتورش هم روشن بود ، می خواست موبایلم رو بدزده .

پیش خودم گفتم ، اگر دزد نبود باید می رفت چهار قدم بالاتر . از موتور پیاده می شد و میرفت تو یکی از مغازه های کنار خیابان و از مغازه دار خواهش می کرد که از گوشی تلفن ثابت اون مغازه استفاده کنه ، نه این که بخواد از موبایل من استفاده کنه .

چند دقیقه بعد دیدم همان موتوری داره وسط زمین های کشاورزی با موتورش می چرخه . به نظرم دنبال طعمه ی بعدی بود .

خلاصه گفتم این خاطره هم با شما در میان بگذارم که اگر احساس خطر کردید ، رودربایستی رو بذارید کنار و حتما قدرت نَه گفتن داشته باشید .

به باغ وحش تلگرام خوش آمدید . لطفا حیوانات ما را کتک بزنید !

+ ۱۴۰۳/۶/۲۴ | ۱۹:۵۲ | machopicho

بله . شاید از عنوان این مطلب ، درست حدس زده باشید . صحبت درباره ی ایردراپ های تلگرامی است .

چند ماه پیش یکی از اقوام نزدیک اومد خونه ی ما و گفت ی چیزی رو از تلگرام برات می فرستم . روش کلیک کن . منم گفتم چیه ؟ ویروس میروسه ؟ نع . من روی هیچی کلیک نمی کنم .

خلاصه از اون اصرار ، از من انکار . آخرش گفت که این ی بازی تلگرامی هست و کلی پول توش هست و از این حرف ها .

آخرش ما راضی شدیم کلیک کنیم . کلیک هم کردم . ولی هیچی نشد . هیچ برنامه ای باز نشد . گفتم بیا ، من کلیک کردم . ولی هیچی نیومد . بهم گفت : برو بابا تو هم با این موبایلت ! گفتم : مگه موبایلم چشه ؟ تازه گی ها خریدم . خیلی هم موبایل خوبیه . از موبایل زهوار در رفته تو که بهتره . موبایل تو این برنامه رو اجرا می کنه ، اونوقت موبایل من نمی تونه ؟!

خلاصه این اقوام ما رفت . شب داشتم تلگرام رو بررسی می کردم ، ی دفعه ای دیدم ی برنامه ای اجرا شد و ی موشی اومد روی صفحه ! کمی جا خوردم . گفتم ، آهان . فکر کنم همین بازی رو می گفت .

خلاصه این بود از اولین برخورد من با ایردراپ .

بعدا کم کم هر روز این بازی رو باز می کردم و مراحلش رو انجام می دادم . اوایل زیاد وارد نبودم چیکار باید کرد . ولی از توی کانال های مختلف بررسی می کردم و کم کم ظرف سه چهار روز دستم اومد که چی به چی هست .

از اون روز تا به حال ، صد ها ایردراپ تلگرامی ساخته شد . هر جک و جونوری رو تصورش کنید ، براش ایر دراپ ساختن : سگ ، دو سه رقم -گربه ، دو سه رقم -موش-خرگوش-گاو، دو سه رقم - خرس-ایلان ماسک ( البته این جونور نیست . شایدم باشه ) - قورباغه - جن و روح و غول - ترامپ ( این رو مطمئنم که جونور هست ) و کلی ایردراپ غیر جونوری .....

این جور که میگن ، تلگرام سال 2023 را با ضرر پشت سر گذاشته . 

حالا دروف می خواسته با این ایردراپ های تلگرامی ، جان تازه ای به تلگرام بده . هر تسک این ایردراپ ها که باید بری ویدئوی یوتیوب رو ببینی ، از طرف یوتیوب به سازنده ی این ایردراپ پول داده میشه . سازنده ی بازی هم به دروف پول میده ، بابت این که بازیش رو روی بستر تلگرام اجرا کرده .

بیشترین پول ها نصیب خود سازنده های بازی ها و کانال دارها میشه . کانال هایی که تسک های این ایردراپ ها رو می ذارن توی کانالشون و کانال دارهای دیگه ، به علت این که دوست های خیلی زیادی می تونند جمع کنند ، امتیاز های خیلی بالایی از این ایردراپ ها نصیبشون میشه . خلاصه سفره ای پهن شده که ما کاربرهای معمولی که شاید یکی دو تا دوست به زور بتونیم جمع کنیم ، کار کارگری اش را انجام می دهیم . صبح تا شب باید بشینیم ضربه بزنیم روی این جک و جونورها و تسک هاش رو انجام بدیم و عضو این کانال و اون کانال بشیم و ویدئوهای مسخره یوتیوب ببینیم و کد وارد کنیم و کلی این مسخره بازی ، درسته کمی شاید پول گیر خودمون بیاد ولی از فعالیت ما ، اون کانال دارها یک درصدی اش را دارن می خورن . یعنی بر گُرده ی ما سوار شدن و از ما سواری می گیرن . سازنده ی بازی هم بر گُرده ی کانال دارها سوار هست . احتمالا دروف هم بر گُرده ی سازندگان ایردراپ.

وقتی ویدئوهای یوتیوب را می بینم ، ویدئو که تمام می شود ، یک پیش نمایش هایی از ویدئوهای دیگر نمایش داده می شود که بر دو محتوا تقسیم بندی میشن . یا ویدئوهای غیر اخلاقی و سکسی هستند یا ویدئوهایی راجع به آموزش تسک های ایردراپ .

برام جالبه که چرا همیشه این دو نوع محتوا میاد . بعدها متوجه شدم که کانال هایی که این محتواهای غیر اخلاقی را می سازند ، به خاطر تحریک شهوت مردم ، مردم را مجبور می کنند که حتی برای کنجکاوی هم که شده ، این ویدئوها رو ببینند . بنابراین یوتیوب یک مقدار پول به ازای هر بازدید به سازنده ی این ویدئوها می دهد . این طور که فهمیدم ، این سازنده ها یک پولی به یوتیوب میدن که پیش نمایش ویدئوهایشان را یوتیوب در صفحه ای که اون تسک ایردراپ رو انجام میدی ، نشون بده .

اما اون یکی محتواها هم به خاطر کنجکاوی مردم راجع به ایردراپ ها ، بازدید های خوبی می خوره . مثلا اینجوری هست که طرف توی پیش نمایش ویدئوش نوشته : کد مخفی کسب سکه یک میلیاردی ، اگه این رو نگیری بدبخت میشی ! طبیعتا ، هر کسی تحریک میشه که این ویدئو رو ببینه تا کد مخفی یک میلیارد سکه رو بفهمه . اما خب صد البته وقتی ویدئو رو باز می کنی و نگاه می کنی ، می بینی چهار تا شر و بر راجع به ایردراپ داره به هم می بافه و اصلا خبری از کد مخفی نیست . نظرات رو هم که می خونی ، مردم اومدن به خاطر این که این یارو سر کارشون گذاشته ، حسابی از خجالت خواهر مادر طرف در اومدن و کلی فحش ناموسش دادن . اما خب سازندگان این نوع محتواها ، بی ناموس هستند و اصلا اعتقادی به ناموس ندارند و فقط پول رو می شناسند .

کانال دارهایی که تسک های ایردراپ رو می ذارن ، هدفشون جذب اعضای جدید و کسب اعتماد اعضا هست که لینک ایردراپ ها ی جدید رو می ذارن توی کانال هاشون تا اعضاشون با لینک این کانال دارها ، بیان ایردراپ های جدید رو بازی کنند و اینجوری بدون این که زحمتی بکشن ، صاحب کلی پول میشن .

کانال دارها نقش دیگه ای هم دارن . میرن با صرافی های رمزارزها ی ایرانی ، وارد مذاکره میشن تا اعضاشون برن تو این صرافی ها عضو بشن و از این راه ، مقداری نات کوین یا پول به اون کانال دار میرسه . نمونه اش صرافی های تویکس و آبان تتر هست .

در هر حال ، من هم چند تا ایردراپ را شروع کردم و این جدیدی ها رو اصلا شروع نکردم . پیش خودم گفتم تا ببینیم همستر و فلان و بهمان پولی بهمون میدن یا نه ؟ ارزش وقت گذاشتن روی ایردراپ رو داره یا نه ؟ 

نه صد درصد انکارشون کردم و نه صد در صد تائید . در حال آزمایش هستم . اگه پول مناسبی ازش در نیاد ، کلا ایردراپ رو می ذارم کنار .

البته یک خوبی که این ایردراپ ها داشتن ، این بود که با کلی مفاهیم رمز ارزی آشنا شدم .

از دو سه سال پیش می خواستم وارد حوزه ی رمز ارز بشم . ولی یک تنبلی خاصی نمی ذاشت . اوایل امسال بود که در صرافی نوبیتکس ثبت نام کردم . بعدا که ایردراپ داگز ، لیست شد ، کلی کار باید انجام می شد . از انتقال تون به تون کیپر بابت فی شبکه تا انتقال توکن های داگز به صرافی و کلی موارد دیگه . همه ی این ها رو یاد گرفتم به لطف ایردراپ ها . 

فعلا تنها خوبی که ایردراپ ها برام داشته ، همین موارد بوده .

یادمه چندین سال پیش ، یک سری محصولاتی رو توی اینترنت می فروختم و به جاش بیت کوین می گرفتم . اون موقع بیت کوین بین 2 هزار و خورده ای تا حدود 5 هزار خورده ای دلار بود . یادش بخیر . به اینجور سرمایه گذاری ها اعتقادی نداشتم و فقط هر چی می فروختم ، بیت کوین می گرفتم . مبلغش کم بود . الان با رشد بیت کوین ، مبلغش بیشتر شده . ولی خب ، بازم مبلغ قابل توجهی نیست و ای کاش همون موقع ها روی بیت کوین سرمایه گذاری کرده بودم .

به هر حال گذشته .

توصیه می کنم با مبالغ کم ، در حوزه ی رمز ارزها وارد بشید . ساخت کیف پول . نقل و انتقال رمز ارز و موارد دیگه رو یاد بگیرید . برای آینده ، آماده باشید . به نظر من هنوز ابتدای راه رمز ارزها و پروژه بلاکچین هستیم . من هم خودم زیاد وارد نیستم . ولی تلاش می کنم اطلاعاتم رو به روز کنم .

یادتون باشه کارشناس ها گفتن به علت این که حوزه رمز ارز نوسانات زیادی داره ، حداکثر با 10 الی 15 درصد سرمایه اتون و اون هم به صورت پله ای وارد بشید .

حالا مباحث تحلیل تکنیکال و بنیادی رو به خود شما واگذار می کنیم و صحبت بر سر ایردراپ ها را کوتاه می کنیم . امیدوارم براتون مفید بوده باشه .

آی زالو زالو زالو ... مادر زن پشمالو

+ ۱۴۰۳/۶/۲۱ | ۲۱:۱۹ | machopicho

باورتون میشه ؟ عنوان این مطلب ، یکی از همگویی ها در یکی از فیلم هایی است که این اواخر در ایران ساخته شده است !

من کارشناس فیلم و سینما نیستم . یک کاربر معمولی هستم . اما می خواستم راجع به حال و روز این روزهای فیلم و سینمای ایران بپردازم .

فیلم هایی که از حدود ۵ یا ۶ سال پیش به این طرف ساخته شده اند ، هیچ ارزش واقعی مورد انتظار از یک فیلم را ندارد . این فیلم ها صرفا بر اساس مسائل جنسی ( سکسیسم ) و یک رشته طنز های آبکی و بی مزه و صحنه هایی از رقص مردان و زنان می باشد . البته زنان کمی حرکات موزون انجام می دهند و البته فکر کنم چند سال دیگه کم کم به رقاصی خانوم ها هم منجر خواهد شد .

حالا ما کار نداریم که رقاصی آقایون و خانوم ها در فیلم خوبه یا بد . اصل صحبت اینجاست که ما دیگه شاهد فیلم هایی نظیر فیلم های دهه شصت و هفتاد و هشتاد نیستم . حتی یک اثر !

قبلا در دهه های اولیه بعد از انقلاب شاهد تولید آثار فاخر سینمایی در ایران بودیم . کارگردان هایی همچون محسن مخملباف و عباس کیارستمی و داریوش مهرجویی و بهرام بیضایی و رخشان بنی اعتماد و ابراهیم حاتمی کیا و تهمینه میلانی ، آثار فاخر ساختند که دارای مفاهیم عمیق  و والای انسانی بودند  .

قبل تر ها ، فیلم های طنز هم ، دارای مفاهیم طنز واقعی بودند و بر عکس فیلم های طنز امروزه ، از سکس و رقص برای جلب مخاطب استفاده نمی کردند . 

بازیگرانی همچون عباس عبدی و علیرضا خمسه ، نمونه ای از این بازیگران بودند که به واسطه ی این که طنز در بطن وجودشون نهفته بود ، می توانستند بدون کمک گرفتن از سکس و رقص ، در فیلم های طنز بدرخشند . 

درخشش عباس عبدی در فیلم طنز " اجاره نشین ها " به کارگردانی داریوش مهرجویی و یا مثلا درخشش علیرضا خمسه در فیلم‌ " جیب بر ها به بهشت نمی روند " . در این فیلم ها ، چون بازیگری و طنازی در جسم و روح ، بازیگر نهادینه شده است ، بازیگر هر کاری در فیلم انجام دهد ، مخاطب می خندد . همچون بازی های چارلی چاپلین . چارلی چاپلین چون طنازی در وجودش است ، حتی در فیلم های صامت هم که بازی بکند‌، شما از ته دل می خندید .

حالا برگردیم به فیلم ها و بازیگران امروزی . یک بازیگری که این سال ها در فیلم های طنز امروزه که من اسم این نوع فیلم ها را " هجو سینمایی " می نامم ، بهرام افشاری ، این دراز بی قواره ی تهوع آور می باشد.  

استفاده از چنین‌بازیگرانی ، چون طنازی در وجودشون نیست ، باعث میشه کارگردان برای این که بتواند فیلمش فروش برود رو به استفاده از سکس و رقص و همگویی های سبک و هجو و بی مزه در فیلم خود بیاورد .

به هر حال خواستم بگویم فیلم های امروزی ، همانند بعضی از فیلم های قبل از انقلاب ، برای کودکان که هیچ ، حتی برای بزرگسالان هم قابل دیدن نیست و ارزش دیدن ندارد . 

در این مقاله ی کوتاه خواستم این مطالب را بیان کنم . هر چند صحبت و درد دل در این باره ، زیاد است . واگذار می کنیم به دیگران و آیندگان .

قضاوت با آیندگان و کسانی که موقعی که ما نیستیم ، این متن را خواهند خواند .

ایران در تسخیر افاغنه 2

+ ۱۴۰۳/۶/۱۸ | ۱۲:۴۰ | machopicho

سلام . ظاهرا یک طرحی در مجلس داره پیگیری میشه برای سر و سامان دادن به وضعیت افاغنه در ایران . 

منم به همین بهانه می خواستم خواسته هام رو بیان کنم . فکر می کنم اکثریت مردم شهرهایی که افاغنه در آن شهر ها حضور دارند ، کم و بیش همین خواسته ها رو دارند :

1- بعد از تصویب قانون ، سه ماه به افغان های غیر مجاز چه مجرد و چه با خانواده مهلت داده بشه که داوطلبانه از ایران خارج شوند . 

2- در همین حین ، تمام افغان هایی که مجاز هستند باید به مراکز نیروی انتظامی مراجعه کنند و ضمن تسلیم مدارک مبنی بر مجاز بودن ، نسبت به دریافت پابند پایش الکترونیک اقدام کنند . یعنی تمام افغان های مجاز چه کوچک و چه بزرگ باید پابند پایش الکترونیک به پاهاشون نصب بشه .

3- بعد از اتمام مهلت سه ماهه ، از طریق نرم افزاری که روی موبایل ها نصب میشه ، تمامی مردم ایران باید قادر به شناسایی افاغنه ای که در سطح شهرها و اماکن و منازل حضور دارند باشند .

4- با تشکیل ستادهای مردمی در هر محله و اطراف محله ها و مکان های دور افتاده و مکان های کارگاهی و صنعتی ، هر شخص می تواند نسبت به شناسایی افغان های غیر مجاز به وسیله ی نرم افزار شود . به این صورت که چون افغان ها از نظر ظاهری کاملا با ایرانی ها تفاوت دارند ، در صورتی که شخصی در هر جایی یک افغان را مشاهده کرد ، اگر از طریق نرم افزار ، مجاز بودنش به وسیله ی پابند پایش اثبات شد ، که هیچ . وگرنه آن شخص می تواند به پلیس 110 زنگ بزند تا بیایند راجع به آن فرد مضنون به افغان غیر مجاز ، تحقیق شود و اگر در حضور پلیس ثابت شد که افغان غیر مجاز است ، بازداشت می شود . در صورت صحت گزارش ، به فرد گزارش دهنده جایزه هایی خوب داده شود . حداقل به ازای هر افغان 10 میلیون تومان . و اگر گزارش خلاف بود و به دلیل دشمنی با شخصی دیگر ، گزارش خلاف داده شود ، 10 میلیون تومان جریمه شود فرد گزارش دهنده .

5- افراد کارآمد ستاد های مردمی حق دارند شبانه به درب منازل افغان های غیر مجاز بروند و نسبت به هتاکی و کتک زدن و تخریب و شکستن شیشه ها و منازل آن ها اقدام کنند ولی نباید جراحت به افغان ها وارد شود .

6- پس از بازداشت افغان های غیر مجاز ، این افراد چه کوچک و چه بزرگ و چه زنان ، باید به مناطق مرزی ایران و افغانستان و پاکستان برده شوند و از آن ها ، کار بدون دستمزد کشیده شود تا نسبت به ساخت دیوارهای بتنی پیش ساخته ای که مورد نیاز دیوار کشی مرز ایران و افغانستان و پاکستان است ، اقدام کنند .

شرایط این اردوگاه ها باید نامناسب و زجر اور باشد . حداکثر دو وعده ی غذایی کم حجم و بی ارزش با حداکثر 3 لیوان آب در زمستان و 6 لیوان آب در تابستان به ان ها داده شود و کار تا سر حد مرگ از ان ها کشیده شود .

7- هر افغان غیر مجازی که در مهلت سه ماهه خارج نشده باشد ، تا یک سال باید در این کارگاه های ساخت دیوار مرزی کار کنند و بعد از یک سال نیز تا 100 ضربه شلاق بخورد و بعد اخراج شود .

8- ماده ای تصویب شود که در صورتی که افراد انتظامی درون کلانتری ها  با گرفتن رشوه از افغان ها ، نسبت به آزاد کردن افغان هایی که دستگیر شده اند ، اقدام کردند ، به مجازات هایی سنگین از قبیل انفصال دائم از نیروی انتظامی و خدمات دولتی . نداشتن حساب بانکی برای همیشه . ده برابر مبلغ رشوه ای گرفته شده جریمه و .... محکوم شوند .

9- ماده ای تصویب شود تا مردمی که نسبت به اجاره دادن خانه یا مغازه یا محل کسب یا منازل مسکونی به افغان های غیر مجاز اقدام می کنند یا نسبت به حمل و نقل آن ها مبادرت می ورزند ، به مجازات های سنگین محکوم شوند .

10- ضمن تکمیل دیوار مرزی ، در صورتی که افراد غیر مجازی که اخراج شده اند ، دوباره به ایران به طور غیر مجاز برگردند ، نسبت به قطع پای آن ها اقدام شود و دوباره رد مرز شوند .

11- افغان های مجاز شناسایی شده فقط در صورتی می توانند در ایران باشند که کارفرمای ایرانی ثابت کند که به نیروی کار و خدمات آن ها نیاز دارد . این افراد نیز داخل شهر ها نمی توانند زندگی کنند و دولت باید برای ان ها در مناطق حاشیه شهر ها اردوگاه هایی بسازد تا در انجا ساکن شوند . لذا نسبت به تامین وسایل حمل و نقل مختص ان ها اقدام شود به گونه ای که صبح ها با این وسایل به سر کارشان بروند و عصر ها با همان وسایل به محل اردوگاه برگردند و نباید در سطح شهر حضور پیدا کنند . در محل اردوگاه باید نسبت به تاسیس نانوایی و میوه فروشی و سایر خدامت مورد نیاز ان ها که توسط خود افغان ها اداره می شود ، اقدام کرد .

12- تنها افغان هایی میتوانند در سطح شهر زندگی کنند و بچه هایشان به مدرسه و دانشگاه بروند و تقریبا اکثریت حقوقی که یک شخص ایرانی را دارند ، ان ها هم داشته باشند که از طریق سرمایه گذاری در ایران ، حداقل برای 6 نیروی کار ایرانی شغل مناسب و ثابت ایجاد کند . لذا به محض این که بخواهد این سرمایه گذاری را متوقف کند ، باید از ایران خارج شود .

امیدوارم تمام این مواردی که ذکر کردم در این طرح بیاد و دیگه ما شاهد دهن کجی افغان ها به ایرانی ها نباشیم .

تبلیغات بیهوده سبک زندگی فقیرانه و فرزند آوری

+ ۱۴۰۳/۲/۲۹ | ۲۰:۱۳ | machopicho

 

 

سلام . چند وقت پیش ویدئویی دیدم که یک جوان به همراه خانواده اش رو نشون میده که روی موتور هوندا 125 نشستند و مرد خانواده با افتخار اعلام می کنه که برای خوشبخت بودن ، یک موتور هوندا 125 کافیه !

می خواستم به این آقا بگم که نخیر . این طور نیست .

اولا با چه جراتی زن و بچه ات رو انداختی ترک موتور و با بی احتیاطی داری این ویدئو رو می گیری و حواست به فیلم پر کردن هست ؟ اگه باد یک ماشین بهت بخوره ، اون بچه ی توی بغل خانومت میره روی هوا و بعد با مخ می خوره روی زمین و مخش پخش آسفالت خیابون میشه .

صحبت سر اینه که وقتی پول نداریم ماشین بخریم ، چرا باید الکی بیائیم این ویدئوهای مزخرف تبلیغاتی رو بسازیم ؟

هر دوره ای از زندگی بشر ، مقتضیات زمان خودش رو داره . اگر اینجوری نبود ، الان انسان ها هنوز توی غار داشتند زندگی می کردند . خب چه کاریه که اینقدر پدر خودمون رو درآوردیم پیشرفت کردیم ؟ توی غار که ی سقفی بالا سرمون بود . صبح که از خواب پا می شدیم ، یک تکه سنگ رو بر می داشتیم با یک تکه سنگ دیگه تیزش می کردیم ، بعد گله ای همراه هم غاری های عزیزمون می رفتیم برای شکار . حالا آهویی گوزنی چیزی پیدا می کردیم . دو سه ساعت می فتادیم دنبالش تا آخرش ی جوری شکارش کنیم . حالا اگر شانس اورده باشیم توی دوره ای افتاده باشیم که آتش هم اختراع شده بوده ، باید ی خورده خال و خلاشه جمع می کردیم و هیزم و این حرفا ، بعد دو تا سنگ چخماق هم پیدا می کردیم و دو ساعت به هم می سابوندیمشون تا ی جرقه ای بزنه و آتش روشن کنیم . بعد گوشت اون حیوون رو روی اتش می نداختیم تا کمی پخته شود و بخوریم . بعد همون جاها همون پشت پسل ها هم بریم برای تخلیه معده مبارک . بعد کنار آتیش بشینیم تا ی وقت گرگی شیری چیزی نیاد کونمون رو پاره کنه ( ببخشید که اینجوری نوشتم ، از بس این ویدئوی مزخرف اعصابم رو خورد کرده ) . 

آخه احمق بی شعور ، وقتی پول نداری چیزی بخری یا تامین کنی ، نباید بهش افتخار کنی . اگه اینجوری هست که میگی ، برو تو ی خونه ی خشتی گلی برای دویست سال پیش زندگی کن . 

این حرف تو موقعی درست هست که همه ی افراد حداقل همون کشوری که توش زندگی می کنی ، شبیه تو زندگی کنند . الان ارتباطات و روال زندگی ، بهت دیکته می کنه که باید ابزار و لوازم مختص زندگی در همین دوره رو داشته باشی . مثلا بگی من نیاز به کامپیوتر ندارم . خب هزاران هزار کار هست که لازم و ضروری هست و باید با کامپیوتر انجام بدی . وقتی نداشته باشی چه گُهی می خوای بخوری ؟ وقتی اینقدر آمار تصادف با موتورسیکلت بالاست و تو انتر خان ، بدون کلاه ایمنی ، چهار ترکه و غیر قانونی و احتمالا بدون گواهینامه ، سوار موتور شدی ، این چه افتخاری داره ؟

من کاری ندارم که انسان ها تو چه دوره ای خوشبخت بودن . آیا وقتی غارنشین بودن یا وقتی سوار هواپیما شدن ؟ به نظرم تو هر دو دوره ، خوشبخت بودن . با توجه به پیشرفتی که هر دوره ای داشته اند . اما توی هر زمانی ، نمیشه با ابزار گذشتگان زندگی کرد .

حالا از این ویدئوی مسخره که بگذریم ، یک سری ویدئوهای مسخره ی دیگه در میاد راجع به فرزند آوری .

اول من بگم که به طور کلی مخالف قانون فرزند آوری هستم . ما به جای این که افراد نخبه و خوش فکر رو تشویق به ازدواج با همدیگر کنیم و تشویق کنیم تا این افراد ، بچه دار بشن تا بچه اشون هم نخبه بشه ، رو آوردیم به تشویق کردن چهار تا کون پاره ، برای بچه دار شدن . ( ببخشید که این کلمات رو به کار می برم ) . چهار تا کون پاره که نون ندارن بخورن و از سطح فرهنگ پائین برخوردار هستند ، از هول این که زمین رایگان بگیرن ( که به نظرم بعدها که کار دولت باهاشون تموم شد ، همین زمین ها رو هم ازشون یا وجهش رو می خواد یا ازشون پس می گیره ) ، و سایر تسهیلات ، بچه دار میشن . اما مهم کیفیت اون بچه هست . آیا ما نیاز به نخبه و آدم موفق داریم یا نیاز به بچه معمولی یا سطح پائین . اگر نیاز به کارگر و آدم های با سطح عقل پائین داریم ، خب برادران افغان هم تو ایران ماشاء الله به خاطر سیاست های دولت ، فراوون یافت میشن . از همین ها استفاده کنیم و این همه منابع و وقت کشور رو تلف نکنیم .

واقعا بعضی وقت ها یک چیزایی آدم می بینه که فشار خونش بالا میره از بس حرص می خوره .

حالا شاید بگی این همه نخبه هم داشتیم که از مناطق فقیر نشین بودن . بله درسته . ولی این همه نیستند . درصد کوچکی هستند که با توجه به این که از مناطق فقیرنشین اومدن ، راجع بهشون بزرگنمایی شده .

راه حل فرزند آوری مردم ، این چیزها نیست . شما فقط کافیه اقتصاد مردم رو درست کنید . ما مردم ایران ، مثل غربی ها یا کره ی جنوبی نیستیم . خودمون اگر بدونیم آینده ی بچه تامین هست ، خودبخود بچه دار میشیم . نیازی به این جنقولک بازی ها نیست .

تیپاکس ، مزخرف ترین شرکت پستی ایران-شعبه ی بلوار جمهوری یزد که دیگه مزخرف تر ترین

+ ۱۴۰۲/۱۲/۴ | ۰۸:۳۶ | machopicho

در مطلب قبلی اشاره کردم که قرار هست در آینده ی نزدیک ، مسافرت خارجی برم . اونجا هم گفتم که سفارش کفش نایک داده بودم . 

کفش رو از یک سایت اینترنتی که مربوط به یک فروشگاه در قشم بود ، خریدم . از موقعی که فروشنده ، کفش رو تحویل تیپاکس داده بود ، حدود یک هفته طول کشیده بود تا برسه یزد .

حدودا چند روزی هم طول کشید . هی منتظر می شدم که کی قرار هست برام بیارن . آخرش بعد از چند روز ، موقعی که بیرون از خونه بودم ، یک پیامک اومد که مرسوله ی شما تحویل شما گردید .

منم فکر کردم ، موقعی که خونه نبودم ، مامور تیپاکس اومده به آدرس خونه و کفش رو تحویل داده و رفته .

وقتی رسیدم خونه و جویای کفش شدم ، گفتند که نه ، چیزی نیومده . تعجب کردم . گفتم چجوری پیامک زده که تحویل داده ، اما چیزی برام نیومده .

خلاصه ، اومدم به پشتیبانی شرکت تیپاکس در تهران زنگ زدم . بعد از کلی معطلی ، بهم گفتن که حالا ممکنه تا آخر وقت امروز برات بیارن . تا آخر وقت صبوری کن . گفتم باشه .

اون شب که گذشت و خبری از کفش نشد . فردا صبحش دوباره به پشتیبانی زنگ زدم . گفتم هنوز کفش من رو نیاوردن ها . گفت : حالا تا آخر وقت امروز صبوری کن . برات میارن .

تا ظهر صبر کردم . خبری نشد .

چند باری که با پشتیبانی شرکت تیپاکس تماس گرفته بودم ، بهم گفته بودن که بسته ات در شعبه بلوار جمهوری ( خیابان تبلیغات = از چهار راه یزدباف به سمت خیابان انقلاب ) یزد هست .

اینقدر این تیپاکس مزخرف هست که وقتی کد رهگیری رو می زنی که مرسوله را ببینی کجاست ، شعبه ی مربوطه رو توش نمی زنه و متوجه نمی شی الان بسته ات در کدوم شعبه هست ! فقط می تونی اسم شهر رو بفهمی .

خلاصه اومدم از طریق گوگل جستجو کردم و شماره تلفن اون شعبه ی تیپاکس رو پیدا کردم . همچنین نظرات مردم رو راجع به اون شعبه خوندم . همه ی نظرات منفی بود . نوشته بودن که پول پست رو می دیم ، ولی مجبور می شیم خودمون بریم بسته رو از شعبه تحویل بگیریم . نوشته بودن که به هیچ تلفنی پاسخ داده نمیشه .

اومدم زنگ زدم به شماره تلفن ها . دیدم مردم حق داشتند . به هیچ وجه پاسخی ندادن . حتی شماره موبایلی هم که داده بودن ، زنگ زدم . کسی جوابگو نبود .

مجبور شدم برم دنبال بسته ام . وقتی رسیدم به درب شعبه بلوار جمهوری ، دیدم یک وانت بسته های جدید براشون آورده . دیدم یکی راننده به نام آقای دهقان که ریش های خیلی بلندی داشت و ژولیده پولیده بود و مشخص بود معتاد هست و یک نفر شهرستانی دیگه میانسال که مرتب سیگار به دست بود و یک خانم چاق زشت ، و یک پسر بچه به شدت چاق حدود 10 ساله و اون هم زشت ، دارن بسته ها رو جابجا می کنند . شما اگر یک بار پاتون به یک شعبه ی تیپاکس برسه ،هرگز بسته هاتون رو دیگه به تیپاکس نمی دین که براتون پست کنه . می پرسید چرا ؟ چون من با چشم خودم دیدم که چجوری بسته ها رو می کوبند روی زمین و اینور اونور پرت می کنند . حتی بسته هایی که روش برچسب شکستنی خورده . خدا شاهده که چنان صدای شکستن محتویات درون بسته ها می آمد که من از تعجب شاخ در اوردم از این همه بی مسئولیتی تیپاکس . 

با دیدن این صحنه ها و اون آشفتگی درون شعبه حیرت زده شدم . اصلا خودشون هم نمی فهمیدن چیکار می کردند . کاملا گیج بودند . ی خورده بسته ها رو داخل می بردند . دوباره میا وردند بیرون ! چند نفر هم مثل من اومده بودن دنبال بسته هاشون . منتها خوش شانس تر از من بودن . کد رهگیری رو به اون خانم چاق زشت می دادند و بسته اشون رو می گرفتند می رفتند . خلاصه نیم ساعتی معطل شدم تا بسته هاشون رو جابجا کردند . این طور که متوجه شدم ، چند تا از کارمندهاشون نیومده بودن . خلاصه وضع هرج و مرجی بود . خانمه گفت که بسته ات رو آقای دهقان برات آورده . گفتم ، نه خانم چیزی تحویل من نشده . راننده که آقای دهقان باشه ، گفت ، آدرست رو به آدرس مجتمع آپارتمانی حوالی منزلتون ندادی ؟ گفتم نه . گفت : من دیروز دو تا بسته به اون آپارتمان تحویل دادم . احتمالا همون باشه و حتما اون فرستنده ، آدرس اون مجتمع مسکونی رو روی بسته نوشته ! گفتم آقای محترم ، فروشنده از کجا می خواد بفهمه که کدوم مجتمع ، نزدیک خونه ی ماست ؟ گفتم ، من دقیقا توی سایت فروشنده ،آدرس خونه ی خودمون رو با جزئیات کامل نوشتم و حتما هم اون بنده خدا ، روی بسته همون آدرسی رو که من ثبت کردم نوشته .

خلاصه هی دست به ریش بلندش می کشید و هی فکر می کرد . گفتم خب زنگ بزن به نگهبانی مجتمع ببین بسته اونجاست یا نه . گفت اون مجتمع چند تا نگهبانی داره . خلاصه گفت ، من حالا دارم می رم اون طرف . میرم ببینم اگه بسته ات اونجا بود ، که برات میارم . اگرم نبود که دیگه هیچی !

به همین راحتی گفت که "دیگه هیچی" . هیچ حس مسئولیت پذیری در وجود این تیپاکسی ها نیست . دوباره زنگ زدم به پشتیبانی . هر بار هم یک نفر جدید گوشی رو بر می داره و هی باید کد رهگیری رو براشون بخونی و هی از اول ماجرا رو شرح بدی . اینقدر سیستم شون فشل هست که مثلا من که دفعه ی اول زنگ زدم ، ی شماره کارشناس خاص بهم ندادن که همیشه با اون کارشناس در ارتباط باشم یا یک شماره ای که وقتی کارشناس های مختلف جواب میدن ، ببین آخرین اقدامات چی بوده .

به هر حال شکایتم رو ثبت کرد و گفت کارشناس های ما در اسرع وقت پیگیری می کنند !

حدود یک ربع بعد ، اون راننده بهم زنگ زد . گفت : مهندس بسته ات رو پیدا کردم . تو نگهبانی همون مجتمع بود . الان کجایی تحویلت بدم . گفتم: من الان فلان جام . گفت برم خونه اتون تحویل بدم . گفتم برو زنگ بزن . احتمالا خونه هستند . گفت: اگه کسی نبود ، اشکالی نداره بسته ات را از بالای درب حیاط پرت کنم تو ؟ گفتم اول زنگ بزن . اگه دیدی کسی جواب نداد ، اون وقت پرت کن . 

خلاصه رفتم خونه ، بهم گفتند صدای زنگ خونه اومده ، تا اومدیم توی صفحه نمایش ببینیم کی هست ، دیدیم ی چیزی پرت شد توی حیاط و یک ماشین داره دنده عقب بر می گرده !

از این حجم بی توجهی و بی مسئولیتی باز هم یک شاخ دیگه در آوردم .

خلاصه گفتم بذار ببینم فروشنده آدرس رو اشتباه زده ؟ نگاه کردم دیدم نه بابا . بنده خدا دقیقا همون آدرس ثبت نامی من رو زده .

بله . وقتی سر و دل هوا باشی و زود بخوای کارت رو انجام بدی ، بسته ها رو هم اشتباه تحویل میدی .

خلاصه ، اون اوایل که به پشتیبانی زنگ می زدم ، پیش خودم می گفتم : نمی رم دنبال بسته ام . وظیفه اشون هست که خودشون بهم تحویل بدن . پولش رو گرفتند که تحویل بدن . ولی بعدش که رفتم دنبال بسته ام ، متوجه شدم که خبری از این چیزا نیست و اگه نمی رفتم دنبالش ، معلوم نبود الان کتونی ام پای چه کسی بود و هیچ کسی هم جوابگو نبود !

نهایت کاری که می تونستم بکنم این بود که بعد از برگشتن از مسافرت ، برم دفتر قضایی از تیپاکس شکایت کنم و بعد از کلی دوندگی و کلی هزینه کردن و اعصاب خرد کنی شاید نهایتش یک خسارتی برای تیپاکس ببرند و بعد از کلی دوندگی در اجرای احکام ، این پول به حسابم واریز بشه .

خب که چی ؟ چه فایده ای برام داشت . من این کتونی رو می خواستم که خارج کشور بپوشم . وقتی نداشتمش ، بعد از مسافرت ، اون پول دیگه به چه دردم می خورد ؟

این بود که گفتم خوب کاری کردم زود رفتم دنبالش .

اما این تجربه ی خوبی برام بود . خودم هیچ وقت هیچ چیزی رو با تیپاکس پست نکردم . از این به بعد هم هر جایی خواستم خرید کنم ، اول می پرسم ، بسته هاتون رو با چه شرکت پستی می فرستید ، اگر گفتند با تیپاکس ، منم از اون سایت خرید نمی کنم . به همین راحتی . 

تیپاکس رو من تحریم کردم . بای بای مزخرف ترین شرکت پستی ایران و همچنین بای بای شعبه ی بلوار جمهوری یزد با اون کارمندهای زشت و چاق و معتادت .

اگر با من نبودش هیچ میلی...چرا ظرف مرا بشکست لیلی ؟
about us

دوست داشتن از عشق برتر است . عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی. اما دوست داشتن پیوندی خودآگاه و از روی بصیرت روشن و زلال .
عشق بیشتر از غریزه آب میخورد و هر چه از غریزه سر زند بی ارزش است و دوست داشتن از روح طلوع میکند و تا هر کجا که یک روح ارتفاع دارد ، دوست داشتن نیز همگام با آن اوج میابد .
Apollo ( به فارسی : آپولون ) ، یکی از سرشناس ترین خدایان یونان باستان است . خداوند ذوق و هنر ، نور و روشنایی ، غیبگویی و خدای موسیقی .