اداره ی دارایی ایران ، چنگ در گلوی ضعیفان
نمی دونم هیچ وقت سر و کارتون به اداره ی دارایی افتاده یا نه ؟
نمی دونم افرادی که شخص حقیقی هستند ، به اندازه ی شخص حقوقی مجبورن برن اداره ی دارایی یا نه ؟
ولی من چون شرکت دارم و شخص حقوقی به حساب میام ، باید برم اداره ی دارایی و به نظر خودم خیلی رو مخ هست و خیلی دنگ و فنگ داره .
اول اردیبهشت یک ابلاغیه برام پیامک شد .
رفتم سایت اداره ی دارایی ببینم چیه ؟ وارد شدم . می خواستم پرینتش رو بگیرم که دیدم ، وقتی روی دکمه ی پرینت می زنی ، برگ سفید میاد . چند بار امتحان کردم . در مرورگرهای مختلف امتحان کردم . دیدم نمیشه . خروج زدم .
دوباره وارد سایت اداره دارایی شدم و دیدم که اصلا اون ابلاغ ، غیب شده . دوباره اینور اونور هر کاری کردم پیدا نشد .
دوباره چند ساعت بعدش تلاش کردم ، دیدم نشد .
تو ابلاغشم نوشته بود که برگ اجرائیه و نمی دونم اگر ظرف ده روز بدهی تو ندی نسبت به توقیف اموال اقدام می کنیم و خلاصه دیدم توپشون حسابی پُر هست .
آخرش صبح بلند شدم و جوری که از برگ ابلاغ یادم مونده بود ، نوشته بود بدهی ارزش افزوده فصل سوم سال 1395 ، صبح رفتم سر زونکن مالیاتی خودم و پوشه سال 1395 را پیدا کردم و رفتم اداره ی دارایی .
رسیدم اداره ی دارایی دیدم غلغله هست . فوج فوج آدم میان و میگن ما تسویه کرده بودیم ، اینا چیه دوباره آوردید ؟
خلاصه نوبت من شد . دیدم کارمند اداره دارایی یک برگ درخواست بخشودگی دست ما داد که توش درخواست بخشودگی سال 95 و 94 بود . پیش خودمون گفتیم اوضاع بیخ پیدا کرد ! سال 95 ش کم بود ، سال 94 هم اضافه شد !
خلاصه ، گفتم جناب ببین من پرداختی هام رو دارم . اینا رو نگاه کن . گفت : می دونم . حالا برو پیش رئیس .
خلاصه رفتیم پیش رئیس . گفتم جناب رئیس ما قبلا اینا رو پرداخت کردیم . گفت : سال 1402 پرداخت کردی جریمه ارزش افزوده رو . باید همون سال 95 پرداخت می کردی .
سال 94 هم که مدرکی نداری .
خلاصه می خواست تخفیف بده . ما هم عجز و ناله می کردیم که تو رو خدا بیشتر تخفیف بدید . فکر کنم اولش زده بود ، 75 درصد تخفیف ، بعدش کرد ، 85 درصد تخفیف .
خلاصه رفتیم پیش همون کارمند .
دوباره شروع کرد به حساب کتاب کرد و گفت که ، سال 1395 بدهی نداری . اما سال 1394 بدهی داری .
گفتم خب ببین باید چه کار کنم ؟ حساب کتاب کرد و بعد یک فیش به دست ما داد ، گفت برو پرداخت کن .
واقعیت ،من تو این فاصله به یکی همکارها زنگ زدم ، گفتم اینجوری شده ، بهم گفت : پرداخت نکن . برو ببین هیچی پیدا می کنی که قبلا پرداخت کرده باشی .
خلاصه دیگه برگشتم دفتر .
عصرش اومدم دوباره زونکن مالیاتی رو بررسی کردم و پوشه سال 1394 رو هم پیدا کردم و دیدم همه ی چیزاشو از جمله جریمه هاش رو پرداخت کردم .
اینجا بود که یک فحش ناموسی آبدار نثار کل اداری دارایی کردم .
دوباره فردا صبح ش مجبور شدم برم اداره ی دارایی . رفتم پرونده سال 1394 رو بهشون نشون دادم . کارمند اداره ی دارایی بهم گفت که : این پرداختی رو اون موقع به هر دلیلی ثبت نکردن .
گفتم دلیل دیگه ای نداره جز سر به هوا بودن و محترم نبودن حق و حقوق مردم از نظر شما .
خلاصه گفت که بدهی نداری و فیش رو ازم گرفت و پاره کرد .
ما دیدیم که این خیلی بی وجدانی شد که دو روز ما رو سر کار گذاشتن و کلی حرص و جوش توقیف اموال نداشته امون رو خوردیم .
گفتیم بریم سر معاونت اداره ی دارایی قضیه رو بهش بگیم .
خلاصه رفتم بهش ماجرا رو گفتم . خیلی راحت و خونسرد گفت : بله . منم خبر دارم . سال 94 و 95 ، سیستم جدید مالیاتی اومده بوده و حین انتقال از سیستم قدیمی به سیستم جدید ، این خطاها بوجود اومده و برخی پرداختی های مردم و نشون نمیده .
گفتم : حالا من جوون بودم و مدارکم رو کپی کرده بودم و همراهم داشتم ، فرض کن یک پیرمردی پیرزنی آدم قدیمی بی سوادی چیزی اینا که مدرکی از 10 سال پیش ندارن ، اینا چی ؟
گفت : بله . برخی هاشون دوبار هم پول میدن !
به همین راحتی اینجوری جواب ما رو داد .
حالا به شما توصیه می کنم که هر پرداختی دارید رو ازش عکس بگیرید . بعدش اینا رو روی سیستم نگهداری کنید . محض احتیاط یک فلش هم داشته باشید که اینا رو ذخیره کنید و ازشون نسخه ی کاغذی هم داشته باشید .
من خودم دقیقا همین کار رو می کنم . یعنی هم روی سیستم و هم روی فلش و هم نسخه ی کاغذی .
این اسناد رو تا ابد الدهر تا زمانی که دنیا برقرار است نسل اندر نسل نگهداری کنید وبه فرزندانتون جای این اسناد رو نشون بدید .
چون ممکنه ده بیست سال بعد از فوت شما ، اداره ی دارایی بیاد یقه ی وراث رو بگیره که مثلا 120 سال پیش بابای شما اینقدر بدهی به اداره ی دارایی داشته و بیا پرداخت کن وگرنه اموالتون رو توقیف می کنیم .
یک توصیه هم به کل سیستم مملکتی و اداره ی دارایی :
اگر راست میگید برید دنبال امثال خاوری که کون و کلاهتون گذاشت و چند هزار میلیارد تومن پول این مملکت رو دزدید و خورد و یک آب هم روش خورد و نتونستید هم هیچ کاریش بکنید . وگرنه فشار دادن گلوی مظلوم که کاری نداره .