اون قدیم ندیم ها ی خونواده بودن که دو تا بچه داشتن . یکی پسر و یکی دختر . روزگار می گذره و می گذره و می گذره تا اینا وقت ازدواجشون می شه .

پسره خانومشو میاره خونه مادرش . از قضای روزگار ، آقا داماد این خونواده هم ، دوماد سر خونه میشه و تشریف میاره خونه مادرزن . حتما می دونید که قدیما چون وسایل خنک کننده نبوده ، شب های تابستون برای این که خنک بشن و بخوابن ، می رفتند روی پشت بام .

مادر خونواده هم لحاف تشک ها رو می بره بالای پشت بام . ی طرف پشت بام رو لحاف تشک برای خودش و شوهرش می ندازه . ی طرف دیگه پشت بام رو لحاف تشک پسر و عروسشو می ندازه و ی طرف دیگه هم لحاف تشک دختر و دامادشو .

خلاصه بعد این که شام رو می خورن و ی کم صحبت می کنند ، هر خونواده ای می ره که سر جاش بخوابه .

ی مدت که می گذره ، مادر چون ی کم نگران بوده و استرس داشته و خوابش نمی برده ، پیش خودش میگه : پاشم برم ببینم بچه ها در چه حالی هستن .

اول می ره سراغ دختر و دامادش . می بینه رفتن زیر پتو و خلاصه می خواد ی اتفاقاتی بیفته . و چون از قضای روزگار این مادر خونواده ی کم خُشکه مذهبی هم بوده ، ی دفعه ای دختر و داماد رو صدا می زنه و می گه : بچه ها هوا خیلی گرمه . چرا رفتین زیر پتو ؟ داماد شاکی میشه که : مادر جان کجا هوا گرمه . نمیشه بدون پتو خوابید . ولی مادر جان میگه : چرا . من میگم هوا گرمه . یالا از زیر پتو بیایین بیرون و خلاصه هر جوریه راضیشون می کنه که روباز بخوابن و ی کمی هم فاصله بینشون میده ، میگه : خیلی هوا گرمه ، اینجوری نچسبید به هم . تو همین اوضاع ، عروس داشته این حرفا رو می شنیده .

بعد میره سر وقت پسر و عروسش . میبینه پسرش عین دست خَر خوابیده و داره خُر و پُف می کنه . بیدارش می کنه ، میگه : مادر جان هوا خیلی سرده . اینجوری سرما می خورید ، یالا برید زیر پتو . عروس لب به شکایت باز می کنه که : مادر جان هوا خیلی گرمه . داریم می پزیم . ولی مادر جان هر جوریه پتو می ندازه روشون و به پسرش میگه : خوب خودتونو گرم بگیرید . عروس خانوم هم که این اوضاع رو می بینه ، لب به شکایت باز می کنه و این ضرب المثل رو به وجود میاره که : " قربون بشم خدا را ، یک بام و دو هوا را " .

 

خب ، اما بعد .

هدف از باز گفتن این ضرب المثل چیه ؟ 

هدف بی اعتبار شدن همه ی ادعاهای حقوق بشری دنیای غرب هست . اول بهتره ببینیم غرب کجاست . از نظر من غرب ، همون کشورهای اروپای غربی و کانادا و ایالات متحده آمریکا هستند . شاید هم تا حدودی برخی کشورهای اروپای شرقی . که به نظر من اونا هم در توهم به سر میبرن و در بزنگاه ها ، غرب نشان خواهد داد که اون ها هم جزء دنیای غرب نیستند . 

با حمله ی روسیه به اوکراین که محرکش هم رفتارهای متخاصمانه آمریکا و گسترش دادن عمدی ناتو به سمت مرزهای روسیه باید دانست ، خیلی چیزها روشن شد . ادعاهای همه ی مراکز تصمیم گیری و قدرت ورزشی در دنیا از فیفا گرفته تا یوفا تا المپیک و ... که سال های سال هست ورزشکاران ایرانی و غیر ایرانی دیگه رو به دلیل این که با ورزشکاران رژیم صهیونیستی مسابقه نمی دن ، تحریم و محروم می کنند و همیشه شعار می دن که : " ورزش رو نباید سیاسی کرد " . و چه جالب که چون اوکراینی ها مو بور و چشم آبی هستند ، حالا میشه ورزش رو سیاسی کرد .

الان 8 سال هست که مردم بدبخت یمن زیر بمب هایی هستند که در کشورهای غربی ساخته شده و با هواپیماهای غربی توسط رژیم عربستان سعودی و امارات متحده عربی ، بر سر مردم ریخته می شن . محاصره اقتصادی یمن . حتما تصاویر کودکان گرسنه یمنی رو دیدید که استخوان ها از بدن بیرون زده . چشم ها از حدقه بیرون زده . از نظر غرب ، چون مردم یمن مو بور و چشم آبی نیستند ، پس اصلا جزء آدمیزاد حساب نمیشن . حتی جزء حیوانات خانگی مثل سگ و گربه هم حساب نمیشن . چون توی تخلیه سرباز های آمریکایی دیدیم که سرباز ها ی آمریکایی همراه با سگ و گربه هاشون توی هواپیما بودن ولی به مردم افغانستان جا ندادند که سوار هواپیما بشن و اون بدبخت ها سوار بال هواپیما شدن و از هواپیما افتادن . از ویتنام گرفته تا افغانستان و سوریه و فلسطین و دیگر جاها ، اوضاع همینجوری بوده و هست .

 

نمی دونم شماها که دارید این مطالب رو می خونید چند سالتون هست . ولی بدونید از نظر غرب ، وقتی انسانی حقوق داره که غربی باشه . بقیه مردم ممالک دیگه رو اصلا جزء آدم حساب نمی کنند . البته که حرف های خوش رنگ و لعابی می زنند ، ولی همش ادعاست و حرف ، باد هواست .

 

کاش ی کم چشم هاتونو بیشتر باز کنید . اون هایی که غرب رو کعبه آمال و آرزوهای خودشون می بینند ، بدونند غربی ها یکی از وحشی ترین و غیر متمدن ترین اقوام بشری هستند . ولی با جوسازی سیاسی ، می خوان کاری کنند که کسی به اون خصلت وحشی درونیشون پی نبره .

 

این مقاله رو تقدیم می کنم به اعضای وبلاگ " بِلاگردون " که چند تا جوجه فکلی هستن که تبلیغات غرب رو می کردند و ولنتاین رو جشن می گرفتند . البته شاید هم تقصیر زیادی نداشته باشن . چون نصف سن من هم سنشون نیست . خیلی چیزها رو ندیدن . دنیای غرب رو فقط از ماهواره ها دیدن . دقیقا همون جوسازی رو که غرب در تطهیر چهره خودش ساخته و پرداخته دیدن . باید به این افراد تلنگری زد تا با دیدی بهتر به مسائل دور و برشون نگاه کنند .

 

نتیجه اعتماد به غرب و چشم بسته در خدمتشون بودن ، یعنی نابودی کشورت . مثل زلنسکی که به تحریک آمریکا در برابر روسیه قد قد می کرد .

 

بخش هایی از مصاحبه اردشیر زاهدی ، در سال های آخر عمرش :

«‌مردم نجیب و شریف ایران – فارغ از این که چه نظری شاید دربارۀ حکومت کنونی‌شان داشته باشند- در معرض تهدیدات خارجی همیشه در کنار هم باقی می‌مانند و از وطن خود دفاع می‌کنند... تاریخ به متجاوزان خارجی درس داده خیالِ خامِ خُردکردن ایران را رها کنند. گربه‌ها در آرزوی گرفتن موش می‌مانند. هیچ‌کس نمی‌تواند ایران را در هم بشکند و خُرد کند و هیچ قلدری هرگز در قبال ملت ایران موفق نبوده است.»

- این را خطاب به جوان‌ها می‌گویم که تاریخ 200‌ ساله اخیر ایران را بخوانند تا ببینند که متأسفانه، همیشه اجنبی‌ها به ایران زور گفته‌اند و لذا ایران باید قدرت داشته باشد تا بتواند در مقابل زورگویی خارجی‌ها بایستد. این مردم نجیب -که من واقعا افتخار می‌کنم بگویم ایرانی هستم- تمام این مشکلات را تحمل می‌کنند تا خودفروشی نکنند.