نمی دونم شما متوجه شدید یا نه . من راجع به مسائل روز ، نمی نویسم . یعنی راجع به تظاهرات فلان موقع یا نمی دونم تجمع اعتراضی فلان صنف یا فلان موضع سیاسی یک شخص معروف ، چیزی نمی نویسم . نه به خاطر این که اهمیتی ندارند . بلکه من ترجیح می دم چیزی ننویسم چون اینقدر جاهایی وجود دارند که راجع به اون ها می نویسند . 

در ضمن من وبلاگمو از نوع وبلاگ " تجربه ای " ( تو ی مطلب جداگانه می خوام راجع به انواع وبلاگ بنویسم ) ، می دونم و بیشتر می خوام تو وبلاگم مطالبی رو بنویسم که یا از خاطرات و تجربیات شخصی خودم باشه و یا این که انتهای مطلبم ، بشه ازش یک نتیجه گیری کرد که به درد زندگی یکی که داره مطلبو می خونه ، بخوره .

اما این مطلبی رو که می خوام بنویسم ، مطمئنم که شماها هم راجع بهش خوندید و احتمالا ویدئو اش را هم دیده باشید . من هم ویدئو اش را دیدم و خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم . خواستم چند خطی راجع بهش بنویسم .

ماجرا اینه که یک شخص مریض روانی ، توی تهران ، دخترهای فراری از خونه رو گول می زده و می بردتشون تو خونه اش و بهشون تجاوز می کرده و اون ها رو به بردگی و اسارت می کشیده ، ماموران یکی از کلانتری های محل ، ی شک هایی می کنند و میرن اونجا ، یارو درب واحدشو از اون درب های آکاردئونی کرده بوده و قفل زده بوده ، ماموران پلیس با همکاری آتش نشانی ، قفل رو می شکنند و میرن داخل و متوجه میشن ی دختر کاملا لخت رو توی کمد دیواری یارو به اسارت و بردگی کشیده و میارنش بیرون ، لباس تنش می کنن . ازش مصاحبه میگیره همون پلیسه و اسم و فامیلشو می پرسه که بنا به ملاحظات ، من نمی تونم اینجا اسمشو بگم و دختره میگه که هشت ماه هست که اسیر این یارو شده . روزی ی وعده غذا بهش می داده و همون توی کمد زیر خودش باید دستشویی می کرده .

ی دختر دیگه هم نشون داد که اون رو هم اسمشو نمی تونم بگم و اون رو بیرون کمد توی خونه سه سال بوده که اسیر کرده بوده و جسد توی پتو پیچیده شده و نایلون کشیده دیگه هم پیدا میشه که مربوط به ی دختر دیگه بوده که سعی داشته از دست این روانی فرار کنه که گیر میفته و به قتل میرسوندش . 

خلاصه قیافه وحشت زده و بدن لاغر و نحیف دختری که توی کمد نگه می داشته ، هیچ وقت از یادم نمیره . واقعا وحشتناک هست . ویدئو اش رو از توی یوتیوب می تونید ببینید .

عده ای میگن این یارو برای دارک وب ( وب سیاه ، جایی که خلافکارها توی دنیای مجازی ارتباط هایی رو ایجاد می کنند ) ، کار می کرده . مثلا ی شخص پولداری ، بهش پول می داده که بیاد به این دخترا تجاوز کنه و ازشون فیلم برداره و نشون اون شخص سادیسمی بده . توی دارک وب های خارجی اینجور موارد زیاده . یعنی مثلا ی شخصی میاد ی دختر بچه رو اسیر می کنه و یک جایی قایم می کنه ، بعد دوربین لایو می ذاره و پولدارها میان به اون شخص بیت کوین می دن و بهش مثلا میگن به این دختر بچه تجاوز کن . یا مثلا گوشش رو با چاقو ببر . یا مثلا دستشو قطع کن و احتمالا در آخر سفارش به قتل رسوندشو میدن .

حالا نمی دونم این حرف ها تا چه حد درسته و آیا این شخص به خاطر سادیسم خودش این کارها رو می کرده یا به خاطر پول یا هر چیز دیگه ای . می خواستم ی چیزهایی بگم :

1- از پدر و مادر خودم تشکر می کنم که یک زندگی خوبی برام ساختن . ی خونه برای زندگی کردن - غذای خونگی - فراهم کردن شرایط مناسب برای درس خوندنم - حمایت کردنم و خیلی کارهای دیگه . ازشون تشکر می کنم که رفتار خوب باهام داشتن . کارهای خوب یادم دادن و همه ی این ها باعث میشه آدم ، سادیسمی بار نیاد . یا نخواد از خونه فرار کنه .

2- از همه ی معلم ها و کادر اموزشی که رفتار خوب و حرف های خوب یادم دادن ، تشکر می کنم .

3- از دختران نوجوان و جوان تقاضا می کنم سمت مواد مخدر و سیگار و مشروب این چیزا نرن . دنبال سکس نباشن . وقت برای سکس کردن زیاده در آینده . به هر بی سر و پایی رو ندن و قلبشونو به اون ندن . از خونه فرار نکنند . فکر کنم تو خونه تحت هر شرایطی باشن ، بهتر از اینه که اسیر بشن و هر روز بهشون تجاوز بشه و چند سال توی اسارت باشن و بعدا هم قطعه قطعه بشن و بندازنشون توی سطل آشغال محله . ازشون خواهش می کنم حتی اگر خواستید از خونه فرار کنید یا اگر مجبور به فرار از خونه شدید ( مثلا در اثر فقر مالی پدر مادر یا اعتیاد پدر مادر ) ، حداقل به اورژانس اجتماعی شهرتون زنگ بزنید و ازشون کمک بخواهید . حداقل برید تحت حمایت دولت .

4- کاش توی کشور ما ی برنامه هایی ساخته میشد که نوجوان ها و جوان ها رو با چگونگی کنترل شرایط سخت آشنا می کرد . راجع به اورژانس اجتماعی بیشتر توضیح می دادند . کاش بیشتر به نوجوان ها و جوان ها توجه میشد . بیشتر حمایتشون می کردند . 

خلاصه تو این ماجرا ، من دولت رو هم مقصر می دونم و مقصر اصلی رو هم خانواده این دخترها می دونم . خداوند آخر عاقبت همه رو ختم به خیر کنه و ببخشه و بیامرزدتمون .