بحران تعطیلی ها در ایران
از تعطیلی های پشت سر هم به شدت متنفرم . مثل این هفته که پنجشنبه و جمعه و شنبه تعطیل هست .
جاهای دیگه رو نمی دونم ، ولی توی یزد ، وقتی یک هفته ای باشه که آخر هفته اش تعطیلی باشه ، از روز شنبه ی اول هفته ، تمام مردم فقط فکر و ذکرشون اون تعطیلی آخر هفته هست . هر کسی در هر جایی که کار می کنه ، اصلا حواسش به کار نیست ، تنها فکری که توی سرش هست ، برنامه ریزی برای تعطیلی آخر هفته هست .
کلا اون هفته ، نیمه تعطیل هست . هر اداره ای میری ، میگن فلانی مرخصی هست . تو اون هفته ، کارت راه نمی افته . نه تنها ادارات دولتی ، بلکه خصوصی ها هم نیمه تعطیل هستند .
اینقدر که مردم عاشق مسافرت و تفریح و عشق و حال هستند . بعد هم همه فیلم بازی می کنند که وضعمون خوب نیست . اگه وضعتون خوب نیست پس این مسافرت ها چیه ؟ مگه میشه آدمی که دلش غصه داره ، بره مسافرت و به به و چه چه کنه و بخونه و برقصه ؟
نمی دونم مردم چرا اینقدر عاشق مسافرت هستند ! من خودم به مدت 29 سال هیچ مسافرتی نرفته بودم . حتی از یزد پام رو اونورتر نذاشته بودم . حتی داخل خود یزد هم هیچ جا روستا و دهکده و فلان و بهمان هم نرفته بودم . فقط چند مسافرت کاری چند ساعته به چند شهرستان یزد داشتم که صبح رفتم و بعد از ظهر برگشتم . همین . هیچ طوریمم نشده . زنده ام .
طرف برای هزارمین بار داره بار و بندیلش رو می بنده که بره روستاش . آخه یکی نیست بگه اون در و دیوار خونه ات و اون گوسفندها و طویله ات و اون درخت و طبیعت روستات ، چقدر ارزش دیدن داره ؟ خسته نشدی اینقدر دیدی ؟
یک نکته دیگه این که تا حدی این تعطیلات رو دوست دارند که حتی دیگه جواب تلفنت را هم نمی دن !
حالا کلا کار به این حرفا ندارم . هر کسی یک جوری خوش هست . منم حرفی ندارم . اما حرفم اینه که مردمی که کار دارند ، دو هفته باید معطل این جور افراد خوشگذران بشن .
من الان یک کار اداری دارم که اول هفته انجام نمیدن ، چون آخر هفته تعطیل هست . اون هفته هم انجام نمیدن ، چون اول هفته تعطیل هست .