اَبَر ماه - Abar Mah

+ ۱۳۹۵/۸/۲۵ | ۰۷:۲۲ | machopicho

                      

                  


دیشب پدیده " اَبَر ماه " اتفاق افتاد . 

یعنی ماه که در یک مدار بیضی شکل به دور زمین داره میچرخه ، در نزدیکترین فاصله اش به زمین قرار گرفت .

قبلا این پدیده در سال 1948 اتفاق افتاده و ظاهرا هر 68 سال یکبار تکرار میشه .

منم رفتم بالای پشت بام و این عکس ماه رو که تو آسمان یزد بود گرفتم .

ای فاطمه

ای ماه من

ای که در پس حجابی

هرگز تو را ندیدم

خیالی ؟ رویایی ؟ حقیقتی ؟

هر چه هست

برای من روشن ترین خاطره ام هستی

در این دوران سخت

با فکر تو قوت میگیرم

تلاش میکنم

باشد اگر خدا خواست

مدد کرد

روزهای باقیمانده را

در خدمت خلقش باشم

و چه زیباست

اگر تو ناخوش شدی

از آن دورترین کرانه مرز

پیش من آیی

آیا میشناسمت ؟

کافی است نگاهم کنی

با اینکه ندیده امت

تو را خواهم شناخت

تو روشن ترین خاطره ام هستی

و ما ادراک ما فیه الیزد - و تو چه می دانی در یزد چه خبر است ؟- خشونت و حذف یا دلسوزی

+ ۱۳۹۵/۸/۷ | ۱۶:۴۳ | machopicho

از تاسیس این وبلاگ شاید دو سالی بگذرد . تو این دو سال هیچ مطلبی رو نگذاشته بودم . چون دیگه مثل قدیمها حال و حوصله این کارها رو ندارم .

قبلا تو بلاگفا یک وبلاگ داشتم که اونهم همون دو سال پیش با سهل انگاری مدیریت بلاگفا ، هم وبلاگ من و هم وبلاگ خیلی ها بطور کلی نیست و نابود شد .

حالا بگذریم از این بحث ها .

اما حتما میگید حالا تو مخت خورده که بعد دو سال پا شدی اومدی مطلب گذاشتی اینجا ؟

راستش یکی دو روز پیش داشتم دنبال مطلبی راجع به شهر خودمان یزد میگشتم . خدا لعنت کند این گوگل را ! من را برد به وبلاگ یکی از همشهریان خودمون .

من هم کنجکاو شدم ببینم این اقای محترم چه چیزهایی نوشتند راجع به یزد . همینطور که مطالبشونو بیشتر میخوندم ، بیشتر متحیر میشدم  . ایشون دبیرستان تیزهوشان بودن و لیسانس دانشگاه علم و صنعت و فوق لیسانس هم دانشگاه شریف .

منتها زبان ایشان بسیار زننده و فحاش هست . از فحش و بد و بیراه گفتن به مسئولین شهر و استان تا فحش و ناسزا به مسئولین دولت اصلاح طلب گذشته و صد البته فحش و ناسزا به رئیس جمهور دولت اصلاحات !

گویی تمام مشکلات آدم و عالم زیر سر اونهاست و به قول خودمون اینها عقربک زیر پلاس بودن .

بعد که بیشتر مطالب ایشان را خوندم ، دیدم ایشان از اوضاع اجتماعی یزد ناراضی هستند و طی تعریف خاطراتی از پارک آزادگان یزد و ... اظهار تنفر و خشم از افراد و بخصوص خانم هایی که با وضع حجاب نا مناسب در سطح شهر ظاهر میشوند ، تا حد انفجار به فحاشی و ناسزا گویی مشغولند .

البته جای تعجب دارد که چگونه یک شخص با این سطح سواد اینقدر فحاش هست !

ایشان ناراضی هستن که چرا وضع یزد داره اینجوری میشه . خوب من هم از دیدن بعضی صحنه ها خوشم نمیاد . ولی آیا باید تا حد حذف کردن این خانوم ها پیش رفت ؟ آیا باید به هموطنانمون بی احترامی کنیم ؟

اصلا چه کسی به شما اجازه داده که بیشتر از همین یک نفری که هستی برای دیگران تصمیم بگیری ؟

مگر اون افراد شناسنامه ایرانی ندارند ؟ همون اندازه ای که شما حق حیات داری ، خداوند هم به اونها همون اندازه حق حیات داده .

شما مگر پادشاه بحرین هستی که از شیخ عیسی قاسم صلب تابعیت کرد . شما میخواهی این افراد را صلب تابعیت کنی ؟

خدا رحم به ما کرده که شما تو این مملکت کاره ای نشدی و گرنه مثل آقا محمد خان قاجار میزدی چشو چار مردم را از کاسه بیرون می آوردی که چرا مثلا فلان زوج دستشون سگ بوده و تو پارک یا خیابون راه میرفتند .

من نمیدونم با اینکه شما به قول خودت باید اقلا هفت هشت سالی توی تهران زندگی کرده باشی ، بدونی که این یک روند هست . یک نوع پوست انداختن هست . مگه الان بیست سال پیشه که نه موبایل بود و نه ماهواره و نه اینترنت ؟

همین مثلا مانتوی بلند و غیر چسبانی که ظاهرا شما باهاش مخالفتی نداری ، بیست سال پیش اگه توی محله های قدیمی یزد ، مثل : کسنویه ( کهنو ) - محمد آباد ( مندوا ) - محمود آباد (مردوا ) یکی میپوشید ، هزار لعن و نفرین میشد و مردم تف تفه اش میکردن .

خب الان اون شده ساپورت و مانتو کوتاه و چسبان .

صحبت این نیست که از این چیزها دفاع کنیم یا بگذاریم به حال خودش که هر طور میخواد بشه بشه . 

بلکه صحبت اینجاست که ما نمیتوانیم عقاید و نظرات افرادی را که در یک جامعه دارند با ما زندگی میکنن بطور کلی نادیده بگیریم و درصدد خشونت برآییم .

البته من معتقدم که فردی که به این راه افتاده است ، دیگر خیلی به سختی با نصیحت و پند و اندرز و به قول ایشون امر به معروف و نهی از منکر بناست اصلاح شود . نشون به اون نشونی که خودشون توی خاطراتشون تعریف کردن که در شهر تهران وقتی داشتن با دوستشون توی خیابون پیاده روی میکردن ، خانمی را به همراه آقاشون دیدن که وضع حجاب مناسبی نداشته و دوست ایشون به آقای اون خانوم اعتراض میکنن و آقاشون برگشته به دوست ایشون گفته که به توچه !

باید از خانواده ها شروع کرد . بچه تا بچه هست میشود روانش را شکل داد . باید پدر و مادر ها رو توجیه کرد که عواقب این بی حجابی ها و این بی عفتی ها و انحراف های جنسی ، اول کسی رو که میسوزونه بچه خودشون هست و بعد آبروی پدر و مادر هست که از بین میرود .

در یکی از مطالب دیگر ایشان تحت عنوان ما ادراک یزد ، به مساله همجنس بازی در یزد و به اصطلاح خودشون گوله بازی اشاره کردن و این رو هم ناشی از نفوذ فرهنگ تهرانی های بیفرهنگ در یزد دانسته اند .

البته من سن و سال ایشون رو نمیدونم . شاید در حد 25 سال تا 27 ساله باشند . در هر حال ، باید به ایشون خاطر نشان کنم که این مساله همجنس بازی لا اقل از زمانیکه من مدرسه راهنمایی ثامن الائمه میرفتم یعنی حدود 25 سال پیش رواج داشته .

آیا اون موقع موبایل و ماهواره و اینترنت بوده که بچه یزدی ها این چیزا رو از این طریق یاد گرفته باشن ؟ یا مثلا نصف بچه های تهرونی اومده بودن تو مدارس یزد درس خونده باشن که این چیزا رو یاد یزدی ها داده باشن ؟

نخیر جانم . اون موقع ها هم وضع اگر نگیم بدتر حالا بوده ، قطعا بهتر هم نبوده . خدا بیامرزدش مدیر مدرسه شخصی بود به نام آقای فردوسی . این بنده خدا زنگ تفریح ها با ترکه انارش از دفتر میومد بیرون و میرفت اون پشت و پسل های مدرسه تا مراقب باشه که اتفاق خاصی نیفته . یعنی تا این حد رواج داشت .

حتی بعدها شنیدم که مثلا بچه ها توی زنگ بعد از ظهر که مثلا کلاس 2 شروع میشد ، ساعت یک و نیم میرفتن مدرسه و از دیوار مدرسه میرفتن بالا و ...

کلا منظورم از این حرفها این بود که چرا الکی و بیخودی دیگران را مقصر جلوه بدهیم ؟ همه چیزو بندازیم گردن تهران ام القراء و به قول ایشون ام .... ؟؟؟؟

و اما به نظر من این پدیده ناشی از عوامل زیادی میتونه باشه . آب و هوا تاثیر داره . نوع غذا تاثیر داره . پیش زمینه های فکری و دیداری تاثیر داره . ولی از همه تاثیر گذارتر و عمیق تر ، مطلب دیگری است که اینجا جاش نیست که بگم .

در هر حال حرف من با ایشون اینه که به جای خشونت و فحاشی به همشهری ها و مقامات شهری و استانی و فحاشی به رئیس جمهوری که هشت سال به این مملکت خدمت کرده ، بهتر بصورت دلسوزانه با این چیزها برخورد کنیم و مقامات شهری رو به خصوص شهردار محترم یزد را تشویق کنیم که برای پدر و مادرها ، همایش هایی برگزار کند و با دعوت از اساتید و کارشناسان دلسوز و با تجربه ، به پدر ومادرها آگاهی داده شود و از خطرات بیحجابی و .... گفته شود و تذکر داده شود .

نونهالان ، از اسمشان پیداست که به مانند نهالی کوچک و زیبا هستند . ما هر طور آنها را پرورش دهیم و هر طور از انها مراقبت کنیم ، همانطور هم به ثمر مینشینند . بهتر است تمرکزمان را روی این مساله بگذاریم و بدانیم که کسی که آب از سرش گذشته ، با نصیحت من و شما و یا فحاشی و حذف و کتک ، بنا نیست روش خودش را تغییر دهد و تا خودش سرش به سنگ نخورد ، دست بردار نیست .

ما بهتر است به نونهالان برسیم که قبل از اینکه سرشان به سنگ بخورد و از زندگی ساقط شوند ، نجات بخششان باشیم .

در اینجا لینک آدرس وبلاگ این همشهری فحاش خودمونو میذارم تا شما هم به وبلاگ ایشون سر بزنید و متوجه بشید که ماجرا از چه قراره .

اگر با من نبودش هیچ میلی...چرا ظرف مرا بشکست لیلی ؟
about us

دوست داشتن از عشق برتر است . عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی. اما دوست داشتن پیوندی خودآگاه و از روی بصیرت روشن و زلال .
عشق بیشتر از غریزه آب میخورد و هر چه از غریزه سر زند بی ارزش است و دوست داشتن از روح طلوع میکند و تا هر کجا که یک روح ارتفاع دارد ، دوست داشتن نیز همگام با آن اوج میابد .
Apollo ( به فارسی : آپولون ) ، یکی از سرشناس ترین خدایان یونان باستان است . خداوند ذوق و هنر ، نور و روشنایی ، غیبگویی و خدای موسیقی .